اتحاد با امام

راههای جلوگیری از تجاوز دشمنان

اتحاد با امام

راههای جلوگیری از تجاوز دشمنان

بیانات در دیدار جهادگران بسیج سازندگى (۱۳۸۹/۰۶/۳۱ - ۱۵:۰۲)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

اولاً خوشامد عرض میکنیم به شما جوانان عزیز، فرزندان عزیزم، برادران و خواهران باارزشِ فعال و متعهد که با حضور خودتان، با نیروى خودتان، با جوانى خودتان، با شورِ امید و ایمان خودتان، کشور را و جامعه را و این دوره‌ى از زمان را رونق میبخشید و تاریخ را آبرومند میکنید.

یک جمله اول عرض کنیم در والائىِ جایگاهى که امروز شما جوانان عزیز قرار دارید؛ چه شما جمع حاضر در این محفل صمیمى و چه ده‌ها هزار یا شاید صدها هزار جوانى که در همین خیل و روال حرکت کردند و امروز در اینجا حضور ندارند. و آن جمله این است که: عزیزان من! به جوانىِ شما و گذر دوران جوانى براى شما در این برهه، هر کسى غبطه میخورد. این جوانى، اینجور جوانى کردن، اینجور دوران عزیز و گرانبهاى جوانى را خرج کردن، براى هر کسى که دوران جوانى را پشت سر گذاشته است، غبطه‌آور است.

امروز در دنیا جوانهاى همسن و سال شما در میان چه احساساتى، چه توهماتى، چه فعالیتهائى دارند این دوران عزیز و گرانبها را میگذرانند؟ در پیشرفته‌ترین کشورها غبار ناامیدى، افسردگى، بى‌هدفى، روى زندگى زیباى جوانى را پوشانده است؛ بسیارى از جوانان فقط هدفشان رسیدن به آرزوهاى کوچک و حقیر مادى براى خودشان هست؛ نه لذت خدمت به خلق را میچشند، نه نیروى عظیم و کمیابِ جوانى را در راهى که شایسته‌ى آن هست خرج میکنند؛ و بسیارى نه فقط هدفهاى والا ندارند، بلکه اصلاً هدف ندارند و زندگى را به صورت روزمره، غرق در مادیات، غرق در شهوات زودگذر و افسرده کننده طى میکنند؛ از آن روح متلألئ معنوى که یک جوان مؤمن و عاشق خدمت و متوجه به مبدأ عشق و زیبائى و حقیقت برخوردار است، آنها چیزى نمیفهمند. جوانىِ شما براى یک چنین انسانهائى - اگر چشم بصیرت داشته باشند - هم در خور غبطه خوردن است.

قدر این دوران را و این جهتگیرى را و این روحیه را بدانید؛ نعمت خدمتگزارى را و توان خدمتگزارى را که خداى متعال به شما هدیه کرده است، قدر بدانید؛ خدا را شکر کنید؛ افزایش این گنجینه‌ى معنوى را از خدا بخواهید. و این را بدانید که هر جامعه‌اى و هر کشورى از یک چنین سرمایه‌ى عظیمى و ذى‌قیمتى برخوردار باشد، بدون هیچ تردیدى خواهد توانست به برترین قله‌هاى عزت و عظمت دست پیدا کند. و این سرنوشت قطعىِ جامعه‌ى شما و ملت شماست. عامل آن هم، موتور محرکِ آن هم، همین روحیه‌اى است که شما دارید.

خب، یک جمله عرض کنیم در مورد این حرکت عظیم بسیج سازندگى و اردوهاى هجرت که به طور رسمى، ده سال است آغاز شده. البته این را من باید اقرار کنم که این کار، اول از خود جوانها شروع شد؛ خود جوانهاى دانشجو و دانش‌آموز در بخشهاى مختلف، این حرکت را شروع کردند؛ در سال 79 گزارش این حرکت زیبا و پرشکوه به ما رسید و منجر شد به اینکه پیام بسیج سازندگى به قاطبه‌ى جوانان کشور داده شود. یعنى این یک حرکت خودجوش مردمى است؛ درست مثل جهاد سازندگى در آغاز انقلاب. جهاد سازندگى هم همین جور بود؛ اول، خود جوانها شروع کردند، خودشان رفتند توى روستاها مشغول خدمتگزارى شدند در آن اوضاع بسیار دشوار و پیچیده. این حرکت، امام بزرگوار را به فرمان جهاد سازندگى تشویق کرد. کار مردم، الهام‌بخشِ اقدام مدیران و مسئولان است.

خب، عاملْ اینجا چیست؟ عشق و ایمان، بصیرت و همت؛ اینها ستونهاى اصلى است. عشق و ایمان. انسانى که ایمان ندارد، محورى براى حرکت خود نمیتواند تصویر کند. انسانى که از احساس عاشقانه و عمیق قلبى برخوردار نیست، نمیتواند این حرکت را ادامه دهد و استمرار بخشد. انسانى که همت ندارد، به کارهاى کوچک، به فرازهاى محدود اکتفاء میکند؛ چشم به برترین قله‌ها نمیدوزد. انسانى که بصیرت ندارد، راه را عوضى میرود؛ اگر عشق و ایمانى هم در او هست، آن را در راه غلط مصرف میکند، کجراهه میرود. عشق و ایمان، همت و بصیرت؛ اینها را انقلاب به مردم ما و جامعه‌ى ما داد؛ لذا انقلاب شد همان شجره‌ى طیبه‌اى که در قرآن از آن نام برده شده است: «أ لم تر کیف ضرب اللَّه مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبة».(1) کلمه‌ى طیب مثل درخت نیکونهاد و سالم و طیب است. «اصلها ثابت و فرعها فى السّماء»؛ ریشه‌دار، داراى ریشه‌ى عمیق و مستحکم و داراى شاخ و برگ فراگیر. «تؤتى اکلها کلّ حین باذن ربّها»؛ میوه‌ى مطابق فصل، میوه‌ى مطابق نیاز در اختیار و در دسترس جامعه قرار میدهد. این کلمه‌ى طیبه است؛ انقلاب یک چنین چیزى است. حرکت انقلابى‌اى که امام بزرگوار ما - آن رهروِ حقیقىِ راه طیبین و اولیاء و شهدا و معصومین و صدیقین - در مقابل پاى ما گذاشت، همان کلمه‌ى طیبه است.

یک روز نیازِ حرکت دفاعى در درون جامعه بود، یک روز نیازِ حرکت دفاعى در مرزهاى کشور بود، یک روز نیازِ به علم و دانش است، یک روز نیازِ به تحکیم عقاید و ایمانهاست، یک روز نیازِ به خدمتگزارى است؛ در همه‌ى این شرائط، میوه‌هاى متناسب با فصل در اختیار مردم گذاشته میشود. این حرکتِ انقلاب است.

عده‌اى خیال کردند انقلاب کهنه شد یا کهنه‌شدنى است. اعلام کردند انقلاب تمام شد! خودشان تمام شده بودند؛ خودشان ذخیره‌شان ته کشیده بود، قادر به ادامه‌ى راه نبودند؛ دنیا را، جامعه را، انقلاب را به خودشان قیاس کردند؛ اشتباه کردند. «نسوا اللَّه فأنساهم انفسهم»؛(2) وقتى با خدا قطع رابطه شد، انسان حتّى خودش را هم درست نمیتواند بشناسد، چه برسد به جامعه‌اش، چه برسد به آرمانهایش. چه جور انسان با خدا قطع رابطه میکند؟ وقتى که هوسها، گرایشهاى مادى، خودمحورى‌ها بر جان انسان غلبه پیدا کرد و این جاذبه‌ها مثل تار عنکبوتى، حشره‌ى ضعیفِ همت و ایمان آنها را در خود فرا گرفت، آن وقت متوقف میشوند. اینجورى داشتیم. در گذشته هم داشتیم، در آینده هم خواهیم داشت؛ اینها ریزشها هستند. آن کسانى که از راه انقلاب و مسیر انقلاب باز میمانند، لزوماً کسانى نیستند که از اول، کمر دشمنى با انقلاب بسته‌اند. وقتى که انگیزه‌ى مادى بر انسان غلبه کرد، در راه میماند؛ وقتى هدفهاى کوچک و حقیرِ شخصى: رسیدن به مال و منال، رسیدن به تجملات، رسیدن به ریاست، رسیدن به قدرت، براى انسان شد هدف، هدف اصلى از یاد میرود.

در یک مسیر وقتى که ما در پى آن هستیم که به محلى، به هدفى برسیم، اگر در راه سبزه‌زارى، یک چشمه‌اى، قهوه‌خانه‌ى خوبى پیدا شد و پامان سست شد و آنجا را هدف فرض کردیم، دلمان خوش شد به اینکه این لحظه را خوش بگذرانیم، هدف از یاد خواهد رفت؛ از راه خواهیم ماند. این بلائى بود که سرِ بعضى آمد، دیگران را هم به خودشان قیاس کردند، گفتند انقلاب تمام شد، گفتند امام فراموش شد؛ اشتباه میکردند. انقلاب یک حقیقت خدائى است، متکى به ایمانهاست، متکى به احساسات عاشقانه است، متکى به بصیرت است. مگر تمام میشود؟ لذا من بارها گفته‌ام، الان هم میگویم: نسل جوان امروز ما که نسل سوم انقلاب است، از جوانان نسل اول اگر ایمانشان قوى‌تر نباشد، پرشورتر نباشد، بصیرتشان روشن‌تر نباشد، یقیناً عقب‌تر نیستند.

آن روز بسیارى از افراد وارد میدانها میشدند، نمیتوانستند بمانند. جوانِ امروز با این همه وسوسه‌ها، با این همه ابزارهاى انتشار مادیگرى و شهوت و خودپرستى، وقتى که به پاى انجام وظیفه میرسد، اینجور جانفشانى میکند؛ اینجور وارد میدان میشود. این خیلى باارزش است؛ خیلى باارزش است.

بسیج سازندگى و این اردوهاى هجرت را قدر بدانید. شما که خودتان محورهاى اصلى این حرکت عظیم هستید، این را قدر بدانید؛ از خداى متعال شاکر باشید. مسئولین، دیگران، مدیران و کسانى که دست‌اندرکار امور هستند، آنها هم این حرکت عظیم را قدر بدانند. سال تحصیلى، درس را خوب بخوانید، با تحقیق بخوانید، قصدِ رسیدن به قله‌هاى علمى را پیدا کنید. در دوره‌ى فراغت هم ساعات را، روز و شب را، با این حرکت زیبا و باشکوهِ خدمت به مردم غنى کنید.

این کارِ اردوهاى هجرت و حرکت عظیم بسیج سازندگى یکى از برکاتش خدمت‌رسانى است که میلیونها نفر از این خدمت شما به صورت مستقیم بهره‌مند میشوند. از لحاظ مادى، از لحاظ امور روزمره‌ى زندگى، از لحاظ معنوى و هدایت، بهره‌مند میشوند. شما اگر درس قرآن هم آنجا ندهید، خودِ حضور یک جوان مؤمن و متدین و متشرع در یک مجموعه‌ى روستائى، در بین جوانان، در بین مردم، مظهر مجسم آیه‌ى قرآن است؛ آنها را به دین، به انقلاب، به معنویت، سوق میدهد. «کونوا دعاة النّاس بغیر السنتکم»؛(3) شما با عمل خودتان مردم را به ایمان، به اسلام، به دین دعوت میکنید. این خدمت‌رسانى است؛ خدمت‌رسانى مادى و خدمت‌رسانى معنوى. از این مهمتر، خدمتى است که شما به خودتان میکنید؛ استعدادهاى درونى خودتان را فعال میکنید؛ به بالقوه‌هائى که در وجود شما هست، فعلیت میبخشید؛ تجربه پیدا میکنید؛ با زندگى مردم آشنا میشوید؛ این حصارهاى طبقاتى شکسته میشود؛ واقعیتهاى زندگى را لمس میکنید؛ در خودتان شعف و بهجت خدمت‌رسانى را احساس میکنید و این احساس را در وجود خودتان زنده میکنید. کسى که لذت خدمت و کار را بچشد، از کار خسته نمیشود. همان طور که در گزارشها برادران عزیز گفتند، من هم قبلاً در گزارشها خوانده‌ام؛ جوانى که این لذت را در وجود خودش کشف کرد، از خدمت خسته نمیشود؛ این هم فایده‌ى دوم که فایده‌ى بسیار بزرگى است.

فایده‌ى سوم این است که شما سفیران کار و تلاش خواهید شد. وقتى شما در یک محیطى حاضر میشوید؛ در کویر، در کوهستان، در نقاط دور از دسترس، در میان مردم محروم مشغول کار میشوید، جوانى که در آنجاست، از شما الهام میگیرد و شما میشوید سفیر تلاش و کار و خدمت و جهاد و مجاهدت. «من احیاها فکانّما احیا النّاس جمیعا»؛(4) شما دلها را زنده میکنید؛ فایده‌ى بزرگى است. فوائد فراوانى در این کار هست. این جریان عظیم را حفظ کنید.

عزیزان من! کشور شما و ملت شما در یک پیچ خطرناک تاریخى در حال حرکت است. سى سال است ما داریم این پیچ را طى میکنیم. به نقاط خطرناک، خطرخیز رسیدیم، از آن عبور کردیم؛ لکن تمام نشده. این نقطه‌ى حساس تاریخى فقط مربوط به تاریخ ایران نیست، مربوط به تاریخ امت اسلامى است. امت اسلامى که قرنهاست دچار رکود است، مورد تحقیر است، دچار عقب‌ماندگى از کاروان تمدن است، دچار برخى یا بسیارى حکام و زمامداران فاسد و دیکتاتور است، امروز نوبت این فرا رسیده است که امت اسلامى خود را از زیر بار این همه مشکلات، این همه آلودگى‌ها، این همه گرفتارى‌ها خلاص کند. ملت ایران قدم بزرگ اول را برداشته است. دنیا، دنیاى تعارض است، دنیاى جنگ است، دنیاى کشتى‌گیرى‌هاى مادى میان قدرتهاست؛ قدرتهائى که نمیخواهند ملتهاى مستقل سر بلند کنند و احساس شخصیت و حضور بکنند، ساکت نمیمانند، بیکار نمیمانند؛ بخصوص که میدانند امت اسلامى از یک استعداد درونىِ برخاسته‌ى از احکام اسلامى برخوردار است؛ لذا صف‌کشى میکنند، که دیدید صف‌کشى کردند. از اولِ انقلاب اسلامى، صف‌بندى میان جبهه‌ى مستبدان بین‌المللى، زیاده‌خواهان بین‌المللى و میان ملت بزرگ و شجاع ایران شروع شد. وانمود میکنند هدف، ایران است؛ اما هدف، اسلام است؛ هدف، امت اسلامى است. میدانند که موتور این حرکت عظیم، معنویت است، قرآن است، اسلام است؛ لذا با اسلام و قرآن معارضند. البته خطشکن ملت ایران است و ضربات را به خطشکن متوجه میکنند. اما این نیروى عظیم خطشکن، با گذشت بیش از سه دهه، نه فقط پاهاش سست نشد، نه فقط عزمش متزلزل نشد، نه فقط عقب‌نشینى نکرد، بلکه شتاب خود را بیشتر هم کرد.

بارها من گفته‌ام و این گفته شعار نیست، واقعیت است: امروز ما هم همتمان، هم بصیرتمان، هم توانائى‌هاى گوناگونمان از سى سال قبل بمراتب بیشتر است. هدایت انقلاب، روح انقلاب، جهتگیرى انقلاب در ما کهنه نشده؛ چیزى که آنها امیدش را داشتند. شاهد و دلیل: همین جوانها. بهترین شاهدها همین شما جوانان عزیز هستید؛ این نسل پویا و بالنده‌ى بابصیرت و باهمت و آگاه که در صحنه‌هاى گوناگون حاضر است.

اگر صحبتِ کارهاى فناورى پیچیده است، همین جوانها هستند؛ انرژى هسته‌اى را هم جوانهاى ما دارند سر پا میکنند؛ در سلولهاى بنیادى هم جوانهاى ما دارند فعالیت میکنند؛ و در فناورى زیستى، فناورى نانو، و انواع و اقسام فناورى‌ها، هر جا میرویم جوانهایند؛ جوانهائى که نه دوران جنگ را دیدند، نه امام را ملاقات کردند، نه از اول انقلاب خاطره‌اى دارند. پس این حرکت، حرکت پوینده و بالنده است. به میدان عمل و خدمت و تلاش که میرسیم، همین حرکت عظیم بسیج سازندگى را مى‌بینیم؛ به میدان سیاست و اعلام حضور که میرسیم، حرکت 9 دى را مى‌بینیم، حرکت 22ى بهمن را مى‌بینیم، حضور عظیم در انتخابات را مى‌بینیم؛ اینها معناش چیست؟ معناش این است که امروز جوانان ما - که اکثریت قاطع ملت ما هستند - و عموم ملت ما در همان جهت حرکت انقلاب اسلامى و با همان ضرب دست انقلاب، رو به فزایندگى هستند، دارند پیش میروند. پس ما پیش رفتیم.

دشمن، درست نقطه‌ى مقابل است. آن روز قوى‌تر بود، امروز ضعیفتر است؛ آن روز امیدش بیشتر بود و میگفتند ما سه روزه، بعد میگفتند در ظرف یک هفته، بعد میگفتند در ظرف دو ماه، انقلاب را، نظام را، از بین میبریم؛ امروز چنین حرفهاى گزافى کسى از اینها نمیشنود؛ ناامید شدند، عقب‌نشینى کردند. پس این حرکت، حرکتِ رو به جلوست. ما در این پیچ عظیم تاریخى داریم با احتیاط، با تدبیر، با حواس جمع و با نیروى زیاد جلو میرویم. و این به برکت چند عامل اصلى است؛ یکى از این عوامل، شما جوانها هستید. شما دارید کشور را جلو میبرید. یکى از موتورهاى قوىِ پیشبرنده، حضور جوانهاست. همه باید حضور جوانها را قدر بدانند. و ان‌شاءاللَّه روزبه‌روز گسترش این روحیه در بین جوانهاى ما بیشتر شود؛ چه در دختران، چه در پسران؛ چه در محیط دانشگاه، چه در محیط دبیرستانها؛ چه در محیطهاى گوناگون اجتماعى دیگر. و این خواهد شد. حرفهاى یأس‌آلود، حرفهاى ناشى از افسردگى - که غالباً علتش هم نومیدى و افسردگىِ گوینده‌ى همین حرفهاست - راه به جائى نخواهد برد.

این روزها، روزهاى سالگرد آغاز جنگ تحمیلى است. هشت سال همه‌ى قدرتهاى نظامىِ دنیا دست به دست هم دادند علیه ایران. درست است که آمریکا و شوروى سابق، عملاً توى میدان جنگ، سرباز نفرستادند - آنها سرباز نمیفرستند، احتیاج به سرباز فرستادن نبود. بیچاره ملت عراق، اسیر دست اینها بودند - اما تجهیزات میفرستادند، نقشه‌ى جنگى میدادند، تصویر فضائى از وضعیت عرصه براى صدام تهیه میکردند، پول براش میفرستادند، اعتبار سیاسى براش درست میکردند؛ هرچه از دستشان برمى‌آمد علیه انقلاب، علیه امام، علیه نظام، دروغ و شایعه و تبلیغات میساختند و پخش میکردند. همه‌ى این کارها را کردند. نتیجه چه شد؟ امروز صدام کجاست؟ صدامى که آنها براى مقابله‌ى با ملت عزیز ایران و با انقلاب اسلامى و با امام بزرگوار پیش کرده بودند، اول بشدت ذلیل شد، بعد هم با نکبت مرد و از دنیا رفت؛ اما امام زنده است، انقلاب زنده است، فرزندان امام زنده‌اند، ملت امام زنده است. این یک تجربه است.

همه‌ى کسانى که سینه سپر میکنند و پیشکرده‌هاى جبهه‌ى جهانىِ استکبارند که در مقابل ایران اسلامى قرار میگیرند، به همین سرنوشت دچار خواهند شد. این، تجربه است و در آینده هم همین جور خواهد بود. امام زنده خواهد ماند، انقلاب زنده خواهد ماند، شما زنده خواهید ماند؛ دشمنان شما منکوب و نکبت‌زده از سر راه خواهند رفت. این حرکت باید به قله‌هاى عالى اهداف انقلاب برسد و به فضل پروردگار و به حول و قوه‌ى الهى خواهد رسید.

خودتان را قدر بدانید؛ این راه را قدر بدانید؛ ارتباطتان، ارتباط دلهاى پاک و بى‌آلایشتان را با خدا روزبه‌روز قوى‌تر کنید؛ از خداى متعال مدد بخواهید. این احساس مسئولیتى که در شما هست، این احساس مسئولیت را روزبه‌روز بیشتر کنید و مثل نقطه‌ى مشتعلى که اطراف خود را مشتعل و نورانى میکند، در محیط خود اثر بگذارید. هر جا هستید: در محیط خانواده، در محیط کار، در محیط درس، در محیط جامعه، روى اطرافیان تأثیر بگذارید. روزبه‌روز لطف خداى متعال گسترش بیشترى پیدا خواهد کرد و خداى متعال دست لطفش را از سر شما ملت عزیز، ان‌شاءاللَّه تعالى بر نخواهد داشت. امیدواریم همه‌تان مشمول دعاى حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) باشید. خدا ان‌شاءاللَّه همه‌ى شما عزیزان را محفوظ بدارد.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

1) ابراهیم:  24
2) حشر: 19
3) بحارالانوار، ج 67، ص 309
4) مائده: 32

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد